ازاتفاقات زجرآوری که بیشتردربرابرچشم فائزه رخ میداد بود که مادرشوهرازغذاپختن او جلوی جمع ایرادبگیرد.او علاقه وافری به فسنجان درست کردن داشت.این بازی مادرشوهررادوست نداشت.او همیشه میگفت گردو گران هست تونبایدفسنجان درست کنی بفهم نفهم ومجدددرهنگام سفره پهن کردن های او که دراین میان فسنجان بودتکرارمیشداوازاینکه فردی به دست پخت اوایرادبگیردودرعین حال بگویدبفهم نفهم متنفربود.درانتهاهم مادرشوهرتمام غذارابالامیآورد.

هر نیم ساعت هنگامی که میخواست بخوابدمادرشوهرش به خانه اومیرفت تامبادابامرددیگری دررابطه باشد.هنگام ورودمیگفت دلم برایت تنگ شده عروس بیامنوببوس.اینکه فائزه تاچه زمانی در کنترل مادرشوهرسالخورده بود بستگی به گردونه ثانیه های زمان داشت که درچه ساعتی مادرشوهرش قلبش ازکاربیافتد.

برخورددوگانه باداعش قسمت اول

بالای شهروپایین شهرقسمت دوم

MATRIXجلدپایانی قسمت پنجم

فائزه ,فسنجان ,درست ,های ,نفهم ,دلم ,تامبادابامرددیگری دررابطه ,دررابطه باشد ,اومیرفت تامبادابامرددیگری ,خانه اومیرفت ,به خانه

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

گروه هنرهای تجسمی و نمایشی سیروان پرس مدیریت منابع انسانی علوم تجربی نهم گروه فرهنگی تبلیغی نحل exo سها سپهر زرین فروش محصولات نانو همه چیز در مورد امنیت سایت دانلود فیلم با لینک مستقیم